محل تبلیغات شما



مردم سیل زده و قربانیان زله ،آنان که نتایج سالها زحمت کشیدنتان در ثانیه هایی نابود شد،جلوی چشمان خودتان از دست دادید،خانه تان را،اسبابتان را،عزیزانتان و شاید آرزو هایتان را. می خواهم بگویم من شما را درک نمی کنم. متاسفم اما تا کنون خانه ای که تمام روزهای خوب و بدم در آن ساخته شده و با نگاه به هر آجرش خاطره ای را می شنوم بر سرم آوار نشده. تا کنون در پناهگاهم بی پناه نشده ام.

تا کنون وسایلی را که زندگی را برایم آسان می کردند و با آنها خلق می کردم،عروسکهایی که در گوش های پارچه ایشان تمام راز هایم را خونده بودم و کتابهایی که با خواندنشان زندگی کرده بودم را در چشم به هم زندنی به شکل باقی مانده از زیر آوار در نیاورده ام

تا به حال عزیز ترین عزیزانم را که با آنها برای سالها برنامه چیده بودم را از دست نداده ام.آن هم ناگهانی.

تا کنون دنبال باقی مانده های خاطراتم در لابلای آجر های در هم شکسته مدرسه ام نگشته ام.

من با بیاد آوردن خاطرات شیرینم نمی گریم

و.

تا کنون لرزیدن در سرمای احساسات مردم را نفهمیدم.

من درک نمی کنم خدا خدا کردن برای گیر آوردن کانکس،چادر،لباس،غذا،دارو و کمی زندگی چه احساسی دارد.

من تا به حال بازمانده نبوده ام.

اما.

اما می دانم خیلی سخت است. (خیلی سخت) واژه ایست که از ترکیب حروف به وجود آمده و هیچگاه حقیقت را نمی رساند.

حقیقت هر واقعه نه گفته می شود و نه شنیده می شود ، بلکه باید آن را تجربه کرد و تجربه اش هم به همین آسانی ها نیست.

پس من دروغ نمی گویم و به آسانی می گویم درکتان نمی کنم،تا آنجایی که می فهمم و می دانم هیچ مشکلی ابدی نیست و هیچ گره ای نیست که باز نشود.

ولی.

گاهی.

به کمک نیاز است برای حل مشکلات.

 


خب خب اولا هالووینتون مبارک و خودمم می دونم هالووین مال غربی هاست ولی خب جشن جشنه دیگه پس براتون داستان ترسناک گذاشتم

 

هیچ چیز قشنگ تر از خنده نوزاد نیست مگر اینکه ساعت 1 شب باشه و تو خونه تنها باشی

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اخبارورزشی